ورود به اکوسیستم استارتاپی کانادا

ورود به اکوسیستم استارتاپی کانادا

برنامه ویزای استارتاپ کانادا برای جذب کارآفرینان نوآور از سراسر جهان طراحی شده است تا با راه‌اندازی کسب‌و‌کار در این کشور به ساختن اقتصاد کانادا کمک کنند. شکی نیست که برنامه استارتاپ کانادا این روزها به‌عنوان یک راه‌حل قطعی برای اقامت دائم کانادا و ورود به محیط پر رقابت این کشور است و دولت هم استقبال بی‌نظیری از آن می‌کند. البته که در سال ۲۰۲۴ با محدودیت‌هایی هم مواجه شده است که در این مقاله به آنها اشاره کرده‌ایم.

فهرست محتوا

این مقاله از سینوا که از وبینار استارتاپ اقتباس شده به‌صورت سوال و جواب با محوریت موضوعات زیر نوشته شده است: 

  • ساپورت و حمایتی که استارتاپ‌ها و کارآفرینان می‌توانند از دولت و سازمان‌های تعیین شده دریافت کنند؛
  • همچنین در مورد فاکتورهای موفقیت یک استارتاپ در کانادا صحبت می‌کنیم که شامل عوامل داخلی و عوامل خارجی می‌شود؛

خواندن این مقاله از سینوا برای کسانی که قصد مهاجرت به کانادا به‌عنوان یک کارآفرین را دارند، بسیار می‌تواند کمک کننده باشد و به خیلی از سوالات آنها پاسخ دهد.

در ادامه به مهمترین مباحث گفتگو در وبینار سینوا می‌پردازیم.

 

تاریخچه شکل‌گیری استارتاپ در کانادا به چه صورت است؟

 قبل از برنامه استارتاپ، مسیرهای مهاجرتی دیگری مثل کارآفرینی استانی و سرمایه‌گذاری، به‌طور کامل نیازهای دولت کانادا را از جهاتی برآورده نمی‌کرد؛ به‌عنوان مثال در برنامه سرمایه‌گذاری، صرفا افراد به کانادا می‌آمدند و مثلا ملکی را خریداری می‌کردند و بعد ممکن بود از کشور هم خارج شوند و این هیچ آورده‌ای برای کانادا نداشت. همچنین در حوزه کارآفرینی تاثیری که افراد در آن داشتند بسیار لوکال و محلی بود و تنها به همان استان مربوط می‌شد و کل کشور کانادا را در بر نمی‌گرفت. 

 به همین جهت دولت کانادا با رویکرد جذب کارآفرینان خارجی نوآوری که باعث رشد اقتصادی و ایجاد مشاغل جدید در کانادا شوند، برنامه استارتاپ را در سال ۲۰۱۳ برای جبران نقاط ضعف دو برنامه ذکر شده به صورت پایلوت (آزمایشی) معرفی کرد و تصمیم بر آن شد این برنامه ۵ سال ادامه یابد. در ابتدا درخواست‌ برای این برنامه بسیار کم بود؛ ولی به مرور زمان کم‌کم کارآفرینان جذب این برنامه شدند و تعداد درخواست‌ها بالا رفت. بنابراین با حجم استقبالی که از این برنامه شد، دولت کانادا در سال ۲۰۱۸ آن را به یک برنامه دائمی کانادا تبدیل کرد.

 

نقاط قوت برنامه استارتاپ برای کانادا چیست؟

استارتاپ برنامه‌ای است که هم اکنون توسط بسیاری از کشورها از جمله کشورهای اروپایی در حال اجراست و کانادا خیلی دیرتر از سایر کشورها شروع به اجرای این برنامه کرده است.

 این برنامه بسیار جذاب است چون سه تا فاکتور مهم را می‌تواند وارد کانادا کند:

  • تکنولوژی: با جذب هر استارتاپ، در واقع داریم تکنولوژی جدیدی را وارد کانادا می‌کنیم. 
  • نیروی نوآور و متخصص: با هر استارتاپی، نیروی متخصص و کارآفرین هم وارد این کشور می‌شود. 
  • جذب سرمایه: برای هر استارتاپی، سرمایه قابل توجهی توسط نیروی متخصص و سرمایه‌گذاران جذب می‌شود. 

 

محدودیت‌های کانادا برای برنامه استارتاپ در سال ۲۰۲۴ چیست؟

از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۹ که خیلی کسی با استارتاپ آشنا نبود و افراد این فضا را به‌درستی نمی‌شناختند، تعداد درخواست‌ها حدود ۷۶ مورد بوده و در طول سال ۲۰۱۹ که همچنان استقبال کمی از این برنامه می‌شد و افراد خیلی سراغ این برنامه نمی‌رفتند حدود ۳۰۰ تا درخواست از سراسر دنیا برای کانادا ارسال شده بود. این آمار در سال ۲۰۱۹ تا سال ۲۰۲۰ یک جهش رو به بالا داشته و به ۱۳۰۰ تا درخواست رسیده و همچنان بالا رفته است. 

از جایی به بعد اداره مهاجرت کانادا با حجم زیادی از درخواست‌های به تعویق افتاده مواجه شد که همین زمان پردازش آنها را هم طولانی می‌کرد. از طرفی اداره مهاجرت مشاهده کرد که استارتاپ‌هایی با کیفیت و کارایی پایین هم در این لیست به چشم می‌خورند که همین زمان زیادی را از اداره مهاجرت برای پردازش پرونده‌ها می‌گرفت. به همین منظور وزیر مهاجرت، پناهندگی و شهروندی کانادا، مارک میلر، تغییرات قابل توجهی را در برنامه ویزای استارت آپ با هدف کاهش تعداد درخواست‌های عقب افتاده و بهبود زمان پردازش اعلام کرد. محدودیت‌ها شامل موارد زیر هستند:

  • محدودیت در برنامه‌های اقامت دائم: برای محدودیت در تعداد درخواست‌های اقامت دائم، دولت کانادا تعیین کرده که هر سازمان تعیین‌شده (مانند شرکت‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر، گروه‌های سرمایه‌گذار فرشته، یا انکوباتورهای تجاری) هر ساله می‌توانند تنها ۱۰ مورد درخواست را بپذیرند. این محدودیت تا پایان سال ۲۰۲۶ باقی خواهد ماند.
  • پردازش برحسب اولویت برای استارت‌آپ‌های منتخب: IRCC صندوق‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر، گروه‌های سرمایه‌گذار فرشته و انکوباتورهای کسب‌وکار را تشویق می‌کند تا روی امیدوارکننده‌ترین پیشنهادات ویزای استارتاپ تمرکز کنند. در واقع استارتاپ‌هایی که ایده بهتر و استانداردتری داشته باشند، شانس تایید بیشتری توسط این سازمان‌ها را خواهند داشت. 

 این تغییرات که از ۳۰ آپریل ۲۰۲۴ اعمال شده است، باعث کم شدن درخواست‌ها و ورود استارتاپ‌های باکیفیت به کانادا شده و دولت را به سمتی می‌برد که به منفعت بیشتری از این برنامه برسد. 

 

انواع سازمان‌های تعیین شده یا حمایتی (Designated organizations) کدام‌ها هستند؟

برای درخواست رسمی برای برنامه ویزای استارت‌آپ کانادا، کارآفرینان متقاضی باید حمایت «سازمان تعیین‌شده» را کسب کنند تا به کانادا بیایند و ایده کسب‌وکار نوآورانه خود را توسعه دهند. این سازمان‌های تعیین‌شده پیشنهاد تجاری متقاضی را بررسی می‌کنند و مطمئن می‌شوند که ایده آنها قابل اجرا و سودده است. کارآفرینانی که توسط سازمان تعیین شده مورد پذیرش قرار می‌گیرند، یک نامه حمایتی (LOS) از سازمان برای ویزای خود دریافت می‌کنند. 

در واقع سازمان‌های تعیین‌شده گروه‌های تجاری هستند که برای سرمایه‌گذاری یا حمایت از استارت‌آپ‌های احتمالی از طرف اداره مهاجرت تأیید شده‌اند. این سازمان‌ها انتخاب می‌کنند که کدام پیشنهادهای تجاری را بررسی کنند. 

۳ نوع سازمان تعیین شده وجود دارد: 

  • انکوباتورهای کسب‌و‌کار (Business Incubators): 

اینها سازمان‌هایی هستند که با ارائه خدمات پشتیبانی مانند مشاوره راه‌اندازی، فضای اداری مشترک، کمک به توسعه محصول، خدمات یافتن کمک هزینه و غیره، به سرمایه‌گذاری‌های تجاری جدید کمک می‌کنند.

  • صندوق‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر (Venture Capital Funds) یا VC:

 توسط شرکت‌هایی از سرمایه‌گذاران حرفه‌ای راه‌اندازی می‌شوند و سرمایه از طریق منابع خارجی مختلف تامین می‌شود. این سازمان‌ها علاوه‌بر نامه حمایتی، ساپورت مالی هم روی پرونده‌ها انجام می‌دهند.

  • سرمایه‌گذاران فرشته (Angel Investors)

 افرادی هستند که امور مالی شخصی، مشاوره و تجربه تجاری خود را در رشد اولیه یک کسب‌وکار کوچک سهیم می‌کنند.

توجه به این نکته مهم است که وقتی سازمان تعیین شده خود را انتخاب می‌کنید، سازمانی را انتخاب کنید که مناسب کسب‌و‌کار شما باشد. 

 

یک استارتاپ باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد که بتواند نامه حمایتی و فاند را از یک سازمان تعیین شده مثل VC کسب کند؟

لازم است بدانید که اغلب استارتاپ‌ها از طریق شرکت‌های واسطه مثل شرکت‌های مهاجرتی و مشاوره‌ای به  سازمان‌های VC معرفی می‌شوند.  

استارتاپ برای اینکه به سطح تایید VC برسد باید: 

  • بیزینس پلن بسیار قوی‌ داشته باشد. استارتاپ‌هایی که در سطح ابتدایی هستند، لازم است که از سازمان‌هایی مثل سینوا کمک بگیرند تا سطح پلن و پکیج را بالاتر ببرند و مارکت ریسرچ بهتری انجام دهند و اطلاعات و مدل بیزینسی که ارائه می‌دهند در سطح بالاتری باشد و همه این‌ها هزینه دارد؛ 
  •  تیم بسیار خوبی داشته باشد، 
  • مدل بیزینسی کاملا شفاف و قابل دسترس داشته باشند که اطمینان دهد به نتیجه می‌رسد و ترجیحا استارتاپ فقط در مرحله ایده نباشد و به مرحله بالاتری رسیده باشد.

این موارد می‌توانند جذاب باشند تا VCها شما را حمایت کنند.

سازمان‌های VC وقتی ایده‌ای را برای سرمایه‌گذاری و پشتیبانی جذاب می‌بینند، متعهدند از روزی که تیم استارتاپ به آنها می‌پیوندد تا روزی که به PR برسند، تنگاتنگ در کنار تیم باشند. آنها دائما با تیم در طی جلساتی که برگزار می‌کنند از روند کار جویا می‌شوند و گزارش‌های لازم را دریافت می‌کنند. به تیم‌ها کمک می‌کنند که بتوانند خودشان را با سطح تکنولوژی روز تطبیق دهند. 

VCها باید مدام به اداره مهاجرت گزارش بدهند و اگر روزی اداره مهاجرت اعتراضی نسبت به استارتاپ تحت حمایت داشت کار آنها این است که از آن دفاع کنند و به اداره مهاجرت این اطمینان خاطر را بدهند که به‌عنوان سازمان حمایتی تعیین شده از سوی دولت کانادا و اداره مهاجرت، به این نتیجه رسیده‌اند که پلن بیزینسی تحت نظارت‌شان بنا به دلایل محکمی به نتایج سود ده خواهد رسید.

 

آیا بهتر نیست استارتاپ خود را در آمریکا که بازار بهتری دارد، شروع کنیم؟

شاید در آمریکا نسبت به کانادا فرصت‌های بیشتری برای رشد استارتاپ وجود داشته باشد و کمپانی‌های بزرگی در آنها سرمایه‌گذاری می‌کنند؛ ولی وقتی استارتاپی در مراحل ابتدایی خودش قرار دارد، ممکن است در بازار آمریکا که بسیار رقابتی‌تر است، دوام نیاورد و به شکست منجر شود. در صورتی که کانادا بستر امن‌تری را برای رشد استارتاپ‌ها همراه با یک چارچوب نظارتی مطلوب، فراهم می‌کند و با گسترش فرهنگ قوی نوآوری و کارآفرینی، در موقعیت خوبی برای جذب بنیان‌گذاران و کارآفرینان نوپا قرار دارد.

اگر قصد مهاجرت به آمریکا را دارید، افراد متخصص مخصوصا در حوزه Tech‌ می‌توانند از آمریکا جاب آفر بگیرند یا برای تحصیل به این کشور بروند؛ ولی برای استارتاپی که تازه شروع به کار کرده این کار ریسک بسیار بالایی دارد. بنابراین در حال حاضر که در کانادا چنین برنامه‌ای در جریان است که افراد می‌توانند به همراه تیمشان به کانادا بیایند، می‌تواند فرصت بهتری برای آنها باشد؛ همچنین بعضی از استان‌ها مثل بریتیش کلمبیا بسیار در این زمینه کمک‌رسان استارتاپ‌ها هستند.

جالب است بدانید که: دولت کانادا تا ۳۰ درصد سرمایه‌ای را که انکیوباتورها یا افراد روی استارتاپی سرمایه‌گذاری کرده‌اند را به آنها باز می‌گرداند و این می‌تواند فرصت شگفت‌انگیزی برای آنها باشد.

هر کارآفرینی که بخواهد روی استارتاپی سرمایه‌گذاری کند، اگر مثلا ۱۰۰ هزار دلار می‌خواهد سرمایه‌گذاری کند بهتر است از طریق سازمان‌های حمایتی مثل  VCها این کار را انجام دهد چون در این صورت با ۳۰ درصدی که دولت آن را پوشش می‌دهد، مبلغ قابل توجهی به آنها تعلق می‌گیرد و در واقع ۱۰۰ هزار دلار سرمایه‌گذاری آنها به ۱۳۰‌ هزار دلار تبدیل می‌شود و این قابلیتی است که دولت کانادا به‌ویژه استان بریتیش کلمبیا دارد. 

 

چرا باید در مراحل ابتدایی استارتاپ، با VCها یا انکیوباتورها کار کنیم؟

ایده اولیه استارتاپ بسیار در سطح ابتدایی است. در واقع این سازمان‌ها با  متخصصانی که دارند بهترین راهنمایی‌ها را به شما ارائه می‌دهند که بیزینس پلن قوی‌تری داشته باشید. 

دلیل اینکه اداره مهاجرت در این برنامه سازمان‌های حمایتی مثل VCها را درگیر کرده این است که برنامه استارتاپ نیاز به تخصص دارد و اداره مهاجرت نمی‌تواند به‌طور مستقیم استارتاپ‌ها را بررسی کند و به همین منظور سازمان‌هایی مثل VCها، آنجل اینوستورها و انکیوباترها که متخصص حوزه استارتاپی هستند را درگیر کرد تا بتوانند پروسه ارزیابی پرونده‌ها را به‌صورت تخصصی‌تر انجام دهند.

 

پروسه استارتاپ ممکن است دو الی ۳ سال طول بکشد و در این میان ممکن است برنامه ایده اولیه استارتاپ به خاطر شرایط رقابتی یا محیطی، کم‌کم ارزش خود را از دست بدهد. آیا در این صورت می‌توان پلن دیگری را به اداره مهاجرت اعلام کرد و آیا مورد پذیرش قرار می‌گیرد؟

باید در این رابطه بگوییم که اداره مهاجرت نسبت به این قضیه انعطاف دارد تا حدی که طرح پیشنهادی ثانویه خیلی از طرح و نقشه اولیه استارتاپ، فاصله نداشته باشد و به موضوع و کانسپتی متفاوت گرایش پیدا نکند. مثلا قابل قبول نیست که ایده اولیه از کانسپت فایننس به ایده بهداشت و درمان تغییر کند. 

در کل از ایده ابتدایی تا ایده نهایی و طراحی محصول اولیه MVP حتما این تغییرات وجود دارد؛ ولی موضوع باید همان باشد و تغییر نکند و باید در همان صنعت اولیه بمانید.

 

تاثیر فاکتور زمان در پروسه استارتاپ چگونه است؟

Bill Gross مدیر ایدیا لب در یک سخنرانی، ۵ فاکتور را در هر استارتاپی برای شکست یا موفقیت آن دخیل می‌داند:

  1. ایده
  2. تیم
  3. مدل بیزینسی
  4. سرمایه
  5. زمان‌بندی 

با بررسی این ۵ فاکتور به این نتیجه رسیدند که فاکتور زمان، از سه عامل دیگر حیاتی‌تر است.  

به گفته او، زمان‌بندی عامل اصلی موفقیت است. حتی اگر بهترین ایده، بینش و اراده را داشته باشید، اگر در مکان و زمان اشتباه قرار بگیرید، موفق نخواهید شد.

بیل گراس تأیید می‌کند که زمان‌بندی به‌معنای تعیین چگونگی استفاده از خلق و نوآوری برای تقاضای فعلی جامعه است.

زمان‌بندی ۴۲ درصد از تفاوت بین موفقیت و شکست را تشکیل می‌دهد. بهترین راه برای ارزیابی واقعی زمان این است که واقعاً به این موضوع نگاه کنید که آیا مصرف‌کنندگان برای آنچه شما باید به آنها ارائه دهید، آماده هستند یا خیر.

Airbnb نمونه‌ای از شکل‌گیری در زمان درست است، جایی که افراد دچار بحران اقتصادی شدند و باید خانه‌های خود را اجاره می‌دادند.

با توجه به اینکه پروسه استارتاپ زمان پردازش طولانی‌تری در حدود ۲ تا ۳ سال دارد، دولت کانادا در ابتدا به افراد ورک‌پرمیت می‌دهد تا بتوانند مجوزی برای ورود به کانادا و کار کردن در آن را داشته باشند و بعد هم لیستی برحسب اولویت دارد که به درخواست‌های اقامت دائم برای هر متقاضی رسیدگی کند. 

این برنامه با قوانین درستی شکل گرفته است ولی با مواجه شدن با انبوه درخواست، پروسه پردازش، زمان بیشتری طول کشید. در سال‌های اولیه این برنامه، پروسه دریافت اقامت دائم حداکثر ۶ الی ۸ ماه طول می‌کشید که در حال حاضر این زمان بیشتر شده است. قطعا با قوانین جدید اداره مهاجرت و اعمال محدودیت‌ها، ممکن است این پروسه دوباره به همان ۶ الی ۸ ماه برگردد. 

خیلی از سازمان‌های حمایتی برای اینکه زمان مناسب را از دست ندهند، تیم‌های استارتاپ وقتی هنوز در مبدا هستند، به‌صورت دورکار کارها را پیش می‌برند و اقدامات اولیه را به انجام می‌رسانند. البته ممکن است در این صورت کارها آهسته‌تر پیش رود؛ ولی برای از دست ندادن زمان راه‌حل خوبی است.  

 

آیا شکست استارتاپ روی گرفتن PR تاثیر دارد؟

اداره مهاجرت اعلام کرده که شکست استارتاپ روی دریافت PR تاثیری ندارد. از طرفی ما می‌دانیم که حدود ۸۰ الی ۹۰ درصد استارتاپ‌ها در ۵ سال اول ممکن است FAIL شوند و شکست بخورند و اداره مهاجرت به‌خوبی بعد از این همه سالی که با این برنامه سروکار دارد این قضیه را می‌داند. در پاسخ به اینکه چرا اداره مهاجرت در هر شرایطی به افراد PR اعطا می‌کند باید گفت که هدف IRCC جذب افراد کارآفرین و سرمایه‌گذار به کشور کاناداست که بتوانند به رشد اقتصادی آن کمک کنند و خیلی مهم نیست ایده استارتاپی به کجا ختم می‌شود.  

 فرض کنید که اگر ۵۰۰ استارتاپ با حداقل ۵ فاندر وارد کانادا شوند و PR بگیرند در واقع به این معنی است که کانادا ۲۵۰۰ کارآفرین وارد کرده و این دقیقا چیزی است که این کشور به‌دنبال آن است.  

نکته: شاید بپرسید با وجود شکست استارتاپ‌ها که بسیار هم بدیهی است، پس چرا سازمان‌های VC روی استارتاپ‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند؟ 

 شاید از بین ۱۰۰ تا استارتاپی که سازمان‌های حمایتی از آنها حمایت می‌کنند، ۹۹ تا شکست بخورند و تنها یکی از آنها موفق شود و به سود برسد؛ ولی همان یکی ممکن است ارزشی فوق‌العاده به اقتصاد کانادا وارد کند که جبران ۹۹ تای دیگر را بکند.

 

چرا در ارزیابی استارتاپ تیم‌ها نقش مهم‌تری نسبت به بقیه عوامل دارند؟

با اینکه داشتن ایده در ابتدای کار برای شروع استارتاپ بسیار مهم است؛ ولی چیزی که می‌تواند ایده را به اجرا برساند، افراد حاضر در تیم هستند که این افراد متخصصان نوآور و کارآفرینانی هستند که ایده توسط آنها عملی و اجرایی می‌شود؛ بنابراین این افراد هستند که می‌توانند اگر حتی پروژه‌ای با شکست مواجه شود، در پروژه بعدی درخشان‌تر عمل کنند و با مهارت‌هایشان از پس هر پروژه‌ای بربیایند.

چیزی که برای اکثر سازمان‌های حمایتی اهمیت دارد، در وهلهٔ اول تیم است و فاکتوری که یک تیم را متمایز و شاخص می‌کند، تنوع در تخصص‌های افراد در تیم است. مثلا دو نفر که هر دو در فروش عالی هستند آیا می‌توانند یک تیم خوب را تشکیل دهند؟ اگر این طور است پس چه کسی پروداکت انجام دهد؟ به همین منظور تنوع بسیار مهم است. 

 

نقش پارتنرشیپ یا شراکت در استارتاپ چقدر اهمیت دارد؟

وقتی که می‌خواهید نظر افراد را برای شراکت جلب کنید باید یک سناریوی برد-برد را پیش ببرید؛ در غیر این صورت اصلا وارد پارتنرشیپ نشوید. 

چیزی که استارتاپ‌ها در اوایل کار به آن نیاز دارند، سرمایه است. استارتاپی که سرمایه دارد می‌تواند افراد متخصص را استخدام کند؛ بنابراین گاهی نیاز داریم که با شراکت یا پارتنرشیپ در کنار کسانی قرار بگیریم که قدرت مالی بهتری داشته دارند و می‌توانند اقداماتی نظیر استخدام افراد متخصص را انجام دهند. 

در نتیجه قرار گرفتن آدم‌ها با مهارت‌های مختلف در یک استارتاپ بزرگترین رمز موفقیت آن است.  

 

سازمان‌های VC برحسب چه معیارهایی از بین چند صد استارتاپ، یکی را انتخاب کرده و روی آن سرمایه‌گذاری می‌کنند؟

VCها اکثرا به‌طور کلی عواملی را بررسی می‌کنند که مربوط به پتانسیل استارتاپ و آینده آن است و اینکه چقدر می‌تواند بازده داشته باشد. چون اکثر شرکت‌های VC‌ از سرمایه افرادی تشکیل شده‌اند که می‌خواهند در جای درستی سرمایه‌گذاری کنند؛ بنابراین بهترین کاری که می‌توانند انجام دهند این است که روی درخواست‌هایی با ریسک کمتر سرمایه‌گذاری کنند و این در صورتی پیش می‌آید که استارتاپ بیشترین پتانسیل را برای بازگشت سرمایه داشته باشد. پس استارتاپی که مثلا در مرحله‌ای است که می‌تواند محصول خود را بفروشد، تعداد مشخصی مشتری و هزینه ماهیانه منطقی دارد، می‌تواند گزینه خوبی برای سرمایه‌گذاری باشد. 

نکته: خیلی‌ها فکر می‌کنند که استارتاپ باید ثبت اختراع یا حتما یک ایده جدید باشد؛ در صورتی که این طور نیست. ممکن است یک استارتاپ با ایده کپی از یک استارتاپ دیگر باشد ولی به شیوه‌های دیگری عمل کند و قابل قبول باشد.  

در واقع خیلی از استارتاپ‌ها توسط سازمان VC حمایت شده‌اند تنها به این دلیل که مشابه کانادایی آنها وجود داشته و این استارتاپ با همان ایده می‌تواند کمک‌کننده استارتاپ موجود در کانادا باشد.

 

استارتاپ‌ها برای پرزنت ایده خود از چه طریقی اقدام کنند که بتوانند نظر VCها را برای حمایت جلب کنند؟

اکثر VCها مثل Arete VC که توسط مهدی حسینی پایه‌گذاری شده و بسیار معتبر هستند، به دلیل درخواست‌های بیشماری که روزانه از طرف استارتاپ‌ها دریافت می‌کنند، قادر به بررسی تمامی پرونده‌ها نیستند و تنها آنهایی را که توسط کانال‌های ارتباطی مثل مراکز مهاجرتی و مشاوره‌ای به آنها معرفی می‌شوند را مورد بررسی و پردازش قرار می‌دهند.  

در واقع بهتر است صاحبان ایده در ابتدا از طریق شرکت‌های مهاجرتی مثل سینوا یا انکیوباتورها و … روی ایده کار کنند تا شکل و شمایل و استاندارد لازم را پیدا کند و بعد از طریق این شرکت‌ها برای ارائه به VCها اقدام شود. در این صورت VCها مطمئن هستند که استارتاپ مورد نظر فاکتورهای اولیه برای موفقیت را دارد و می‌تواند قابل قبول باشد. 

البته این نکته هم وجود دارد که وقتی یک استارتاپی به استاندارهای لازم می‌رسد خودش حتی بدون واسطه در رادار سازمان‌های حمایتی مثل VCها قرار می‌گیرد و نیازی به معرفی و ارائه نیست و شانس حمایت کردن از آنها خودش پیش می‌آید. 

در نظر داشته باشید که VCها به واسطه اینکه با کمپانی‌های بسیاری در ارتباط بوده‌اند و با ایده‌های مختلفی سروکار داشته‌اند، بسیار خبره و آگاه هستند؛ بنابراین در برخورد با آنها برای پرزنت ایده استارتاپ خود، کاملا صادق و شفاف بوده و از تمام زیروبم بیزینسی که می‌خواهید راه‌اندازی کنید، مطلع باشید. 

لازم است بدانید که برای پرزنت و ارائه ایده استارتاپ به سازمان‌های حمایتی، خیلی لازم نیست با جزئیات کامل به همه چیز پرداخت و همه جوانب کار را برای آنها توضیح داد. VCها از کسانی حمایت می‌کنند که دقیقا بدانند چه مقدار سرمایه و برای چه اقداماتی می‌خواهند و چه برنامه‌ای برای سرمایه و هزینه‌های جاری دارند. 

اینکه کسی به ایده خود بسیار واقف است و برای آن تلاش می‌کند و شک و شبهه‌ای در این رابطه ندارد، بسیار برای سرمایه‌گذارها و‌سازمان‌های حمایتی جذاب است.  

نکته: در شروع استارتاپ و جذب سرمایه‌گذار ممکن است بسیار نه بشنوید؛ ولی نباید ناامید شوید. کمپانی‌هایی هستند که ممکن است حتی با ۳۰۰ سرمایه‌گذار صحبت کرده باشند و نه شنیده‌اند. استمرار و تداوم و ایمان به ایده‌ای که دارید می‌تواند روزنه امیدی به روی شما باز کند و سرمایه‌گذار قابلی پیدا کنید. 

 

چقدر فضای نت‌ورک استارتاپی در کانادا وجود دارد و شرایط برای آن مهیاست؟

این فضا در کانادا بسیار در حال رشد است و تمام سازمان‌های حمایتی و انکوباتورها در حال گسترش هستند و همین فضا را برای استارتاپ‌ها بیشتر از قبل فراهم می‌کند و افراد هم این روزها بیشتر به استارتاپ فکر می‌کنند. 

 

شخصی قصد مهاجرت ندارد ولی می‌خواهد روی یک استارتاپی سرمایه‌گذاری کند. آیا این امکان وجود دارد که از طریق VCها اقدام کند؟

سرمایه‌گذارها اغلب دسترسی به کمپانی‌های کوچک استارتاپی ندارند و سازمان‌های حمایتی مثل VCها می‌توانند به‌عنوان واسطه، سرمایه‌گذارها را به استارتاپ‌ها برسانند. در این میان با تسهیلات ۳۰درصدی که استان بریتیش کلمبیا به سرمایه‌گذاران استارتاپی ارائه می‌دهد، می‌تواند سود خوبی را نصیب آنها کند. البته برای دریافت این سود ۳۰ درصدی مضاف بر سود جاری، باید از طریق شرکت‌های VC برای این سرمایه‌گذاری اقدام شود و این سازمان‌ها می‌توانند این سود ۳۰ درصدی را از استان BC برای شما دریافت کنند.

 

 با توجه به اینکه این استارتاپ در کشورهای اروپایی مثل استرالیا هم اجرا می‌شود، آیا برنامه استارتاپی کانادا اونقدرها جذاب است که افراد بخواهند کانادا را انتخاب کنند؟

بله چون تنها برنامه استارتاپی که شما را به اقامت دائم می‌رساند، برنامه استارتاپی کاناداست. کشورهایی مثل انگلیس و استرالیا به شما ویزای کار می‌دهند که از آن طریق برای ادامه راه اقامت، اقدام کنید و کانادا تنها جایی است که به شما امکان این را می‌دهد که با ویزای استارتاپ مستقیما PR بگیرید.  

 

به ویزای استارتاپ فکر می‌کنید!

کانادا فضای خوبی برای استارتاپ‌هاست و از استارتاپ‌هایی که نوپا و جوان هستند، بسیار حمایت می‌کند و تمرکز زیادی برای گسترش این فضا دارد؛ چون کاملا محسوس است که این برنامه چه آورده‌هایی برای این کشور دارد. بنابراین این برنامه چه برای کسانی که می‌خواهند در یک استارتاپ سرمایه‌گذاری کنند و چه کسانی که می‌خواهند بیزینس خود را وارد کانادا کنند، بسیار می‌تواند مناسب باشد. 

 

و اما چند نکته پایانی:
  • برای بیزینس کردن در کانادا و آمریکای شمالی باید زبان، فرهنگ و نوع بیزینس کردن در آن محیط را یاد بگیرید. کم کم در این فضا رشد می‌کنید و در این صورت می‌توانید در زمان مناسب در بازارهای بزرگ‌تری مثل آمریکا هم قرار بگیرید. 
  • برای راه‌اندازی یک استارتاپ باید صبور بوده و پشت کار داشته باشید. در محاسبات‌ خود دقت کنید، هزینه اولیه زندگی را داشته باشید و سوخت اولیه را باید فراهم کنید.
  • در استارتاپ اصطلاحی هست، Punch The face، یعنی مشتی که به صورت استارتاپ‌ها می‌خورد که در هر جنبه‌ای هم ممکن است اتفاق بیفتد. مثلا وقتی می‌خواهیم با vcها صحبت کنیم یا ایده را به سرمایه‌گذارهای دیگر ارائه دهیم، ممکن است ریجکت شویم. اگر کسی مدعی است که همچین اتفاقی برایش نیفتاده، دروغ گفته است. فضای استارتاپ فضای ماراتن است، نه دوی سرعت. خیلی وقت‌ها ممکن است هیچ نتیجه‌ای هم نگیرید ولی باید همچنان تلاش کنید و نگاهتان رو به جلو باشد. 

برای اطلاعات کامل‌تر می‌توانید به تماشای این وبینار بنشینید!

 

خدمات ویژه سینوا برای راه‌اندازی استارتاپ شما در کانادا

موسسه مهاجرتی سینوا با طرح سرویس‌ استارتاپ پلاس خود، شما را در تمام مراحل راه‌اندازی کسب‌وکارتان همراهی می‌کند. این موسسه با ارائه خدمات ویژه و مشاوره‌های تخصصی، مسیر مهاجرت و کارآفرینی را هموار کرده و کمک می‌کند تا از طریق تحلیل وضعیت بازار کار، تدوین طرح کسب‌وکار، جذب سرمایه‌گذار، دریافت مجوزهای لازم و… با خیالی آسوده استارتاپ خود را در کانادا راه‌اندازی کنید و با موفقیت به مرحله رشد و توسعه برسانید. در ادامه به برخی از خدمات کلیدی این موسسه اشاره خواهیم کرد:

  • مشاوره تخصصی و پیش بردن مراحل تا ساخت محصول اولیه (MVP)؛ بنابراین شما صاحب ۲۰ درصد از سهام یک استارتاپ واقعی خواهید شد؛
  • آماده کردن طرح کسب‌وکار برای ارائه به سازمان‌های مورد تایید اداره مهاجرت؛
  • تضمین دریافت نامه حمایتی (LOS) از ارگان‌های سرمایه‌گذار یا VC؛ 
  • سرمایه‌گذاری ۲۰۰ هزار دلاری شرکت‌های VC بر روی استارتاپ شما؛ 
  • همراهی شما توسط یک شرکت شتاب‌دهنده یا انکیوباتر در کنار شرکت VC برای کمک به شما در راه‌اندازی استارتاپ؛
  • اقدام برای اقامت در یک کشور اروپایی در کنار اقامت دائم کانادا؛ 
  • خریداری شرکت استارتاپ از شما در صورتی که بعد از گرفتن PR، دیگر تمایل به ادامه آن نداشته باشید! 

موسسه مهاجرتی سینوا با تجربه بیش از ۵۰۰ پرونده موفق مهاجرتی، بهترین گزینه برای آن دسته از افرادی است که قصد دارند استارتاپ خود را در کانادا راه‌اندازی کرده و از خدمات متنوع این موسسه بهره‌مند شوند. پس اگر قصد مهاجرت به کانادا از طریق برنامه استارتاپ را دارید، سینوا بهترین همراه شما در این مسیر خواهد بود.

داستان سینوا
مطالب مرتبط